نمی دانم چرا هر وقت می خواهم درباره “ف. ه” مطلب بنویسم، ناخودآگاه یاد عدی و قصی می افتم؛ خرس گنده های صدام. من اسم دختر صدام را نمی دانم. اگر بعثی ها بر خانواده خود بیشتر از بعضی ها اشراف داشتند، پس مصلحت این است که این نوشته با اسم مستعار باشد. فائزه سیاسی اسم مستعار فاحشه اجتماعی است. فاحشه سیاسی به آن خرس گنده ای می گویند که به اسم خرید لباس شب عید، وطن می فروشد. تن فروشی، به از وطن فروشی است. فاحشه ها شرف دارند نسبت به فائزه ها. فائزه از ولیعصر خرید نمی کند. از همان جا خرید می کند که فاحشه ولیعهد خرید می کرد. فائزه اندازه تمام عمرش از پاریس و لندن، لباس خرید کرده است. فاحشه ها لباس تن نما بر تن می کنند و فائزه ها، لباس وطن نما! فاحشه ها خود را 50شاید هم 100هزار تومان می فروشند و فائزه ها، مفت! فاحشه ها را گشت ارشاد می گیرد و فائزه ها را بچه های بسیج. پارتی فاحشه ها، فائزه ها هستند و پارتی فائزه ها، مبارک ایرانی است. “جانی” پسوند نام هر مبارکی است. شاه هم جانی بود. “مرگ بر شاه” هنوز شعار ماست و آقازاده بعضی ها انگار در پادگان اشرف تربیت شده اند. فائزه برای خرید به ولیعصر نیامده بود. آمده بود وطن را بساط کند جلوی چشم اوباما و در اتاق پرو، آرم “الله” را از پرچم جمهوری اسلامی بدزدد. فائزه باید خلع چادر شود. این از خلع لباس سران فتنه واجب تر است. فائزه باید به خیاط اشرف، سفارش دهد برایش مانتوی مریم رجوی را بدوزد. در فروشگاه های خیابان ولیعصر، شاید مانتوی بدن نما باشد، اما مانتوی وطن نما نیست. خیابان ولیعصر جای منافقین نیست. فائزه هنوز خیال می کند نام این خیابان ولیعهد است. آهای “ف. ه”! دست فروش های خیابان ولیعصر، “دلار” خرس گنده را قبول نمی کنند! اینقدر ساده زیستی، به عفت بگو برایت لباس بدوزد! برادرانت غیرت داشتند، تو را جلو نمی انداختند! تلفن پدر هم نبود، ما تو را آزاد می کردیم! ما جوخه را اول اسفند با تیم ترور گرفتیم. تو جوجه ای! جوجه را آخر پائیز می شمارند. از بسیجی ها مثل چی می ترسی، که گفتی برای خرید به ولیعصر آمده ای؟! تو هم جوجه ای، هم بچه ننه! سایز لباس وطن نمای خود را به مهدی بده، بگو “جمال مبارک ایرانی” برایت از جدیدترین شوی لندن، لباس بخرد. تو جوجه ای!… پس اگر بگویم خرس گنده ها از بس پوست شان کلفت است، نیازی به خریدن لباس ندارند؛ منظورم تو نیستی. خرس گنده ها از بس پوست شان کلفت است، لباس نمی پوشند! با این پوست کلفت، چرا کُلفَت هیلاری شده ای، من یکی مانده ام. راستی! وقتی داری این نوشته را برای مادرت می خوانی، به اسم مستعار من دقت کن. توپ تانک فشفشه، فائزه دقت کن! من “ح” را از حسین و “ق” را از قدیانی برداشته ام؛ این نوشته با قلم “حق” نوشته شده است. من از جانی ها می ترسم؛ به بزرگِ خاندانت می گویی، لطفا با جان من کاری نداشته باشد؟!

قطعه26

 نوشته شده توسط مجید در سه شنبه 89/12/3 و ساعت 5:57 عصر | نظرات دیگران()